وقتي يه دختر عاشق باباش باشه ...
هميشه وقتي بابايي ميخواد بره تهران ، همه همت مي كنن تا بابايي زوتر كاراش تموم بشه و از پرواز جانمونه . ديروز بعد از اينكه لباساي بابايي رو آماده كردم . اومدم سراغ كفشهاش و تا بساط واكس زنون رو راه انداختم اومدي كنارم و خواستي خودت كفشا رو واكس بزني . منم واكس و فرچه و كفشها رو دو دستي تقديمت كردم تا برق عشق بي انتهاي تو به بابايي اينبار روي كفش هاش بدرخشه . واين عشق چقدر درخشانه . كفش هاي باباي برق مي زد ... خوش به حال بابايي كه عشقي به اين گرانبهايي داره . عسلم . عاشقتم مادر . ...
نویسنده :
مامان عسل
11:13